کتاب بیشعوری و شازده کوچولو
جدول محتوای این پست را ببینید
شروع داستان خوانش دوباره کتاب
در روزهای عید امسال توفیق بازخوانی کتاب بیشعوری را یافتم. اثری که به زبان طنز تلخ، منشأ بسیاری از کجرفتاریها را در خود دارد! شما با یک بیشعور طرف هستید! و این شاید کلیدیترین و سادهترین پاسخ تمام دوران برای مشکلات روابط اجتماعی و تعاملات روزمره است! چرا؟
خب تکلیفتان مشخص میشود! وقتی کسی بیشعور است و شما یقین مییابید که با یک موجود اینچنینی مواجه هستید، دیگر حجت تمام است! بار سنگینی از چراها و خودخوریها بهیکبار از روی دوشتان پایین میافتد و شما میمانید و یک دریچه رو بهروشنی!
بله طرف بیشعور است و تمام!
پاسخ به پرسشها
در حقیقت شما این اثر را میخوانید تا به این پرسشها پاسخ دهید!
- آیا من یک بیشعور هستم؟
- آیا نسبتدادن صفت بیشعوری بهطرف مقابل صرفاً یک توهین محسوب میشود یا وصف حالت اوست؟
- شعور چیست؟ بیشعور کیست؟
- آیا ممکن است پدر، مادر، همسر، فرزندانتان بیشعور باشند؟
- در مقابل بیشعور چه بایستی کرد؟ راه درمان یا راه مواجه با یک بیشعور چیست؟
- آیا میتوان با دید حل مسئله و نگاه دوستانه، به کسی کتاب بیشعوری را هدیه کرد؟ 😉
- آیا بیشعوری آنچنان نهادینه شده است که بهمثابه نفسکشیدن آدمها امری عادی و البته ترسناک است؟
- چگونه میتوان یک بیشعور را به خودانگاری و بازنگری در خویشتن مجاب کرد؟
- همه بیشعورها در یک سطح هستند؟ کدامها خطرناکتر هستند؟
- آیا روحانی محل ما یا معلمی که همیشه دوستش داشتم میتواند مصداق یک بیشعور تمام باشد؟
- و…
بخش ترسناک!
راستش را بخواهید از نظر من تنها دلیلی که شما این اثر را خوانده و یا میخواهید بخوانید میتواند این باشد که ترسیدهاید یک بیشعور باشید! و این یعنی شما بالقوه میتوانید یک بیشعور باشید و خب پس معطل چه هستید؟! گام اول را برداشتهاید! ادامه دهید.
شناخت بیشعور!
غرزدن و تقصیر را به گردن دیگران انداختن! اینها بارزترین مشخصات یک بیشعور هستند. کاری که ما هر روزه هزاران بار میکنیم! حکومت، جامعه، والدین، فرزند، همسر، دوست، هوا، پرنده و خلاصه هر چیز دیگری میتواند عذر و بهانه و منشأ غرزدن باشد و خب نتیجتاً مصداق این بیشعوری قلمداد شود!
نویسندة اثر خود از مقام طبابت به مرتبهای هبوط کرده است که فیالواقع کار هر کسی نیست. پس بایستی پذیرفت که خطر بیشعور شدن و بیشعور ماندن تمام افراد جامعه را تهدید میکند و خطرناکتر از بیشعور شدن، بیشعور ماندن است. از همین رو، با وسعت نظر بیشتری به این مقوله مواجه شوید.
بخشهای مهم
اگر از من خواننده پرسیده شود که مهمترین بخشهای این کتاب را نام ببرم، قطعاً به بیشعور اجتماعی (مدنی) و بیشعور مذهبی اشاره خواهم کرد. جریانهایی که بهشدت در کشور ما احساس میشوند و مصادیق بسیار و البته واضحی از آنها را میتوان یافت و از همین رو تلاش برای رفع آنها نیز مرهون شناخت این جنبههای بیشعوری و تلاش برای رفع آثار آنهاست.
چند نکته برای مطالعه
البته برای خواندن این اثر چند چیز را باید بهخاطر داشته باشید:
- این کتاب با اینکه به زبان طنز نوشته شده، ولیکن تا حد زیاد بیانگر واقعیتهای جامعه است.
- این کتاب را در نسخة بدون سانسور و اینترنتی آن بخوانید تا مصداقهای حکومتی و مذهبی بسیاری را در پیرامون خود مشاهده کنید.
- زماننگارش این کتاب جدید نیست، اما بیشعوری دردی است به قدمت تاریخ. پس نگران زمانبندی آن نباشید.
- در زمان خواندن این اثر، فکر نکنید که شما و اطرافیانتان بهصرف مطالعه این اثر و یا دارابودن نسخه چاپی آن نمیتوانید مصداق بیشعوری قلمداد شوید!
- بیشعورها آنچنان همهجا هستند که ممکن است در آینه خانهتان هم یافتشان کنید! پس با دقت نظر بیشتری به اطرافتان نگاه کنید.
کل ماجرا در کتاب آمده است و مطالعة آن را به خودتان تفویض میکنم! در مورد من بایستی اعتراف کنم که خواندن مجدد این کتاب به همراه کتاب شازده کوچولو تأثیر قابلتوجهی در من نهاد و از آن بهعنوان نیم – تحول نزدیکشدن به چهلسالگی میتوان یادکرد! نه اینکه بیشعور هستم یا نیستم (ترجیح میدهم آن را مبهم وابنهم و رد شوم)، صرف اینکه به استناد آموختههای کتاب تکلیفم با خودم و بیساری دیگر روشن شد! چرا؟
چیستی کتاب
در خصوص دستهبندی این اثر، از منظر شخصی میتوانم آن را کتابی زرد بنامم که خیلیها در مسیر مطالعه آن را میخوانند، اما خواندنی که صرف تیک زدن مطالعه شده باشد با درک بخشبخش آن که منظور نویسنده را درک کند اندکی متفاوت است. توصیه میکنم با سوزن و ذرهبینی در دست، آن را بخوانید و با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید. منتها پیش از اهدا یا بهاشتراکگذاری کتاب، تمام جنبهها را بسنجید که مبادا حمل بر توهین به وی قلمداد شود! آن هم در فرهنگ بسیار تعارفی و غیرملموس ما ایرانیها!
اثر شازده کوچولو
در خصوص اثر شازده کوچولو هم فقط به ذکر این نکته اشاره کنم که این اثر بههیچعنوان صرفاً برای بچهها نوشته نشده است! و خواندن هرازگاهی این اثر را بهتمامی افرادی که توان خواندن دارند توصیه میکنم. منتها با این پیششرط که کتاب کوچک مذکور پر از اشارات و استعارات زیباییشناختی است و نگاه فلسفی به جهان را به تصویر میکشد، از همین رو معتقدم نبایستی بهعنوان یک کتاب سطحی بچگانه بدان نگاه کرد.