سپنتا.م (کلاغ قرمز)

کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات

کارشناس و مدرس حوزه علوم کامپیوتری

طراحی گرافیک، توسعه سایت و ادمین پیج

سپنتا.م (کلاغ قرمز)

کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات

کارشناس و مدرس حوزه علوم کامپیوتری

طراحی گرافیک، توسعه سایت و ادمین پیج

پست بلاگ

مثلث موفقیت کسب و کار

17 تیر 1400 کسب و کار
مثلث موفقیت کسب و کار

تصورکنید شما به عنوان یک سرمایه گذار، مجری، کارفرما، صاحب بنگاه و … موفق در یک کسب و کار، در مدت زمان کوتاهی به موفقیت چشمگیر ریسده اید، سهام شرکت شما دوچندان شده، برای خود کارمندان عالی رتبه و با دیسیپلینی استخدام نموده اید و در بین همکاران سابق، فامیل و دوستان خود نمود یک انسان موفق هستید. موفقیت کسب کار شما در گرو چه بوده است؟

 

رمز موفقیت بیزینس شما در چیست؟

موفقیت در این مسیر گاهی مستقل از دیگران، بر اساس شانس و تصادف رخ داده و گاهی فرصت طلبی های شما، راه را برایتان ساده کرده است. گاهی نیز انجام کار به تنهایی شدنی نبوده و لازم شده که در این مسیر، از تجارب و پیشنهادهای دیگران برای پیش برد هدفتان کمک گرفته باشید.

بر اساس تجارب شخصی و مطالعاتی ام، می خواهم  نقشه ای از موفقیت کسب و کار را ترسیم کنم که بیزینس شما برای رسیدن به هدف بایستی بر اساس آن پایه ریزی شود. بیایید این ها را مرور کنیم:

مثلث موفقیت کسب و کار را “سه میم” می نامم و عبارتند از:

  • مبدا یا نقطه شروع یا Starting point
  • مسیر راه یا way
  • مقصد یا Target

تبیین و شناخت این سه ضلع و برنامه ریزی بر اساس آن قطعا شما را به هدفتان نزدیک تر خواهد کرد و تا حدودی شناخت بهتری از وضعیتی که در آن قرار دارید، موقعیتی که باید تصور کنید و تلاش برای رسیدن به هدفی که مدنظرتان است را به همراه دارد. به عبارت دیگر اینکه کسی بداند کجاسی کار قراردارد و از چه طریقی می خواهد به مقصد عالی و نهایی برسد، می تواند تا حدود ضامن پیروزی یا شکستش باشد.

اما مبدا، مسیر و مقصد چیست؟

مبدا موید آن است که شما بدانید در کجای کار هستید، رقبای شما چه کسانی اند، چه مقدماتی را برای رسیدن به این نقطه طی کرده اید و…

مسیر عبارت است از فهم اینکه شما در کجای مسیر راهتان قرار دارید؟ چه مسیری را طی کرده اید و چه مسیری را پیش رو دارید، استراتژی و نقشه راهتان چیست و…

مقصد نیز عبارتست از  فهم اینکه برای خود هدفتان را تصویرسازی کنید،، قرار است در چه زمانی به آن دست یابید و هزینه های شما برای رسیدن به ان نقطه کجاست، هدف بعدیتان را تعیین کنید و …


پس از این مقدمه به سراغ تشریح این سه ایتم خواهیم رفت:

نقطه ی شروع یا مبدا موفقیت
مبداتان را درست تبیین کنید

مبدا:

 شما با هزار امید و آرزو یک بیزینس را راه اندازی کرده اید. یک شروع شاید طوفانی، اما نه بر اساس ایده های هیجانی. کسب و کار شسته رفته و با سرمایه گذاری داخلی، خارجی و یا خودتان. گاهی نیاز نیست شما ایده ای را تولید کنید.

مبدا شما لزوما حرکت از نقطه ی صفر صفرم نیست. گاهی باید به این نکته دقت کنیم که نیازی نیست چرخ را دوباره اختراع کنیم. ایده های تکراری و بدون برنامه غالبا شکست می خورند. مثلا راه اندازی یک فروشگاه قطعات کامپیوتری در حالیکه مغازه های پیشین یک به یک بسته شده اند و یا تغییر کاربری داده اند، چه ضرورتی دارد؟ و یا مثلا احداث یه رستوران سنتی در خیابان تنگی که محل توقف و پارکینگ ندارد و … با ریسک بسیار بالایی همراه است. ازموده را ازومدن خطاست.

گاهی نقطه شروع یک کسب و کار می تواند یک بنچ مارکینگ موفق از یک ایده در حال اجرا باشد. بومی سازی، منطقه سازی، محلی سازی آن ایده برای شهر و یا حتی روستای شما می تواند خود به تنهایی ضامن موفقیت شما باشد. مثلا شاید پلتفرمی چون دیوار قابل تکرار نباشد، اما کم نیستند کانال های تلگرامی که عملکردی مشابه آن دارند و صاحبانش از قِبَل االگوبرداری از آن به موفقیت نسبی رسیده اند. پس همیشه زایش ایده راهکار نیست.

مسیر در موفقیت کسب و کار
مسیرتان را درست تبیین کنید

مسیر:

 همیشه گفته شده که مسیر هم جزئی از سفر است و در این راه است که فرد به بلوغ فکری و ذهنی می رسد. تصور کنید شما در حال طی طریق به شمال خوش آب و هوا هستید، یک انتخاب این است که سوار خودرویتان شوید، تخته گاز برانید، به مقصد برسید و برنامه تان را پیاده کنید. یک انتخاب هم آن است که با سرعتی کمتر و سلانه سلانه بروید و از منظره ها و مسیر لذت ببرید.

در بیزینس هم همین گونه است. شما قرار نیست یک شبه به هدفتان برسید. همیشه گفته ام که هیچ راه میانبری وجود ندارد. شاید از این حرف خوشتان نیاید. اما کسب و کار و بیزینس جزئ مقوله هایی است که بسیار سفر باید تا پخته شود خامی! پس مشکلات راه را به عنوان سد نبیند. قدیمی ترها گفته اند که وقتی به در بسته رسیدی، نگران نباش. اگر قرار بود از آنجا راهی نباشد، به جای درب، دیوار میکشیدند. از منظر دیگر، کارآفرین کسی است که از پرتگاه سقوط می کند و در مسیر هبوط، به فکر راهی است که با آن خود را از مرگ برهاند. اینها را برای آن می گویم که بدانید مسیر جزئی از پروژه ی تکامل شماست. با این نشست و برخاست ها و درگیریهاست که شما به هدفتان نزدیک تر می شوید. یادتان باشد که اگر کار به این سادگی ها بود، هر کسی می توانست کارافرین و بیزینس من شود. اما اینگونه نیست.

و اما راهکارهای یک پیمایش موفق کاری عبارتند از:

  • مسیرهای طولانی و سخت فرسایشی را با بکارگیری و استخدام افراد حرفه ای و مجرب کوتاه کنید.
  • از مشاوران کسب و کار و تجربه ی فوق العاده افراد مجرب بهره بگیرید.
  • اینکاره ها و خبره های صنف خودتان را به گپ بگیرید و از داده های آنها استفاده کنید.
  • دانش خود را نشر دهید و از افراد اینگونه حمایت کنید.
  • از علم روز بهره بگیرید و نوآوری به مسیرتان بیافزایید.
  • تکنولوژی ها و فناوری های روز را به کار خود تسری دهید.
  • از اینکه کسب و کارتان را به سبک نویتی و در مسیر جدیدی هدایت می کنید ترسی نداشته باشید.
  • اهل ریسک های معقول کاری باشید و حتما از افراد پرانرژی و خلاق استفاده کنید.
  • همیشه از نمونه های موفق داخلی و خارجی کسب و کارتان الگوبرداری کنید، اما کپی کاری نکنید.
  • و…
هدف موثر در کسب و کار موفق شما
هدف گذاری درستی داشته باشید

مقصد:

 مقصدتان کجاست؟ برای خود یک ددلاین تعیین کرده اید؟ برای مرحله ی پس از ان چه برنامه ای دارید؟ هیچ؟! پس یک جای کارتان می لنگد! حقیقت ان است که مقصد برای یک موسس، بنیان گذار و کارآفرین همیشه غیرقابل دسترس است. هر چه شما پیشرفت می کنید، مقصد و هدفتان غیرقابل دسترس تر خواهد بود. پس به جای یک هدف در دسترس و کوچک، یک تصویر بزرگ را تصور کنید. بزرگ بخواهید و یک هدف والا را نشانه بگیرید. اما راهکارهای تبیین یه مقصد عالی:

  • مقصدتان را مرتب به روز نگه دارید و کوته بین نباشید. یعنی به این فکرکنید که شش ماه، یکسال، پنج سال دیگر شما کجای کسب و کارتان قرار دارید و ایا با این روشی که در حال پیشرفت هستید می توانید به آن دست یابید و یا نیازمند بازنگری برخی پارامترها هستید؟
  • برای رسیدن به مقصد، همانگونه نیز دیسیپلین داشته باشید. به قول همسرم، وقتی شما در محله ی پایین زندگی می کنید، اما خوب حرف می زنید، می گردید، می خورید و … شما برای آن قالب منسب نیستید و حتما در اولین فرصت آن محله را ترک خواهید گفت. پس توان خود را برای رسیدن به هدف عالی و مقصد خودتان متمرکز کنید و در این مسیر مقدماتش را نیز در نظر بگیرید و دیسیلپین داشته باشید.
  • جامع نگر باشید. یعنی بر تمامی جوانب کسب وکارتان از ورودی، خروجی، هزینه کردها و … اشراف داشته باشید. در یک کلام مراقب باشید.
  • استراتژی تدوین کنید و کسب و کارتان را رصد کنید و انعطاف پذیر باشید. یادتان نرفته که هدف از آمین ها در کسب و کار رسیدن به پول است. پس تعصب نداشته باشید و هرجا لازم شد مقصدتان را تغییر دهید، لجاجت به خرج ندهید.
  • بازار را تحلیل کنید و بر اساس فضای سیاسی، اقتصادی و … جامعه هدف گذاری تان را تجدید کنید.
  • مقصدتان را بر اساس نیازهای بازار و مشتری به روز کنید و جایگاه ارزش آفرینی برای مشتریانتان را کوچک نشمارید. مرتب در فکر این باشید که چگونه با همان قیمت تمام شده برای مشتریان خود ارزش بیشتری ایجاد کنم و محصولات من چگونه با قیمت بهتر و کمتر به دست مشتری برسد؟
  • و…

نتیجه:

هدف از این مقاله، کمک به تبیین و شناخت کسب و کارها است. تا پیش از این افراد بدون ایده های پررنگی از بیزینس شروع

موفقیت در کسب و کار
بیزینس کسب و کار شما

به فعالیت می کردند که به دلایل متعددی چون نبود رقبا، کمرنگ بودن سطح انتظارات مشتریان، کم دانشی و … این تقیصه ها به چشم نمی آمد. اما حالا چطور؟ آیا کسب و کارتان به مثابه خرید یک وانت و فروش میوه در کنار خیابان تحلیل می خواهد و یا برای رسیدن به موفقیت در این بازار به شدت رقابتی و متمرکز، بایستی بیش از پیش تلاش نمود.

پس کسب و کارتان را آنالیز کنید، سه میم را بدانید و در بیزینس خودتان آن را اجرایی و بازتعریف کنید و اگر به چشم انداز خوبی رسیدید، آن را استارت بزنید.

در صورت نیاز می توانید با راه های ارتباطی در نظر گرفته شده با من در تماس باشید. تلاش خواهم کرد به کمک هم برای رسیدن به کسب و کار موفق برنامه ریزی مدونی داشته باشیم.

Taggs:
Write a comment